شماره ٤٤٣: بدل کاشتم مهر آن طفل جاهل ز راه نظر

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بدل کاشتم مهر آن طفل جاهل ز راه نظر
بجز طفل اشکم نشد هيچ حاصل ازين رهگذر
کنون در کنارم نشستند طفلان بپهلوى هم
چه طفلان ز خون قطره چند سايل ز دل با جگر
کند طالع واژگون خرق عادت نظر کن ببين
چه دانه چه بر در نگر تخم و حاصل عجايب نگر
نشد نرم ازين اشکهاى پياپى زمين دلش
همانا ز سنگ آفريدند آن دل و زان سخت تر
نه يکجو وفائى نه يکذره رحمى ببار آمدم
همه سعى من گشت باطل نديدم ثمر
از آن زلف خم در خم پيچ پيچش بمن ميرسد
بلاها بلاها قوافل قوافل بحالم نگر
اگر چشم از آنرو بپوشم بتلخى شکيبا شوم
شود کار بر (فيض) دشوار و مشکل ز بد هم بتر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید