شماره ٣٨٥: در عالم حسن تو کى رنج و تعب بيند

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در عالم حسن تو کى رنج و تعب بيند
گر عالم عقل آيد صد عيش و طرب بيند
در عالم عقل آنکو چشم و دل او وا شد
گلهاى طرب چيند اسرار عجب بيند
از عقل اگر آرد رو سوى جناب عشق
از جلوه هر مربوب رخساره رب بيند
آيات کلام حق آن خواند و اين فهمد
اين لذت لب يابد آن صورت لب بيند
ماند بکسى دانا کو روز ببيند حسن
خواننده بى دانش آنرا که بشب بيند
اسرار طلب مى کن چون داد طرب ميکن
ورنه دهدت اجرى چون صدق طلب بيند
سرباز درين نعمت تن ده بغم و محنت
در تربيت جان کوش تن گرچه تعب بيند
عارف که بود گمنام از جاه و حسب ناکام
معروف شود آنجا صد نام و لقب بيند
گر رنج برد حاجى صد گنج برد حاجى
سهلست اگر در ره يغماى عرب بيند
گر (فيض) بود خشنود از هرچه ز حق آيد
حق باشد از او راضى پاداش ادب بيند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید