شماره ٣٤٣: جان سوخته روئيست پروانه چنين بايد

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
جان سوخته روئيست پروانه چنين بايد
دل شيفته روئيست پروانه چنين بايد
تا لب نهدم بر لب جان ميرسدم بر لب
احسنت زهى باده پيمانه چنين بايد
گه مست ز ناسوتم گه غرفه لاهوتم
گاه از خم و گه دريا مستانه چنين بايد
چشم تو کند مستم لعلت برد از دستم
هر جام مئى دارد ميخانه چنين بايد
سرمست ز ساغر گشت دل واله دلبر گشت
تن بيخبر از سرگشت مستانه چنين بايد
زلفت ره دينم زد ابرو ره محرابم
ايمان بتو آوردم بتخانه چنين بايد
در دل چو وطن کردى جا در تن من کردى
جانم بفدا بادت جانانه چنين بايد
جز جان من و جز دل جائى کنى از منزل
افغان کنم و نالم حنانه چنين بايد
در آتش عشقت (فيض) ميسوزد و ميسازد
تا جان برهت بازم پروانه چنين بايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید