شماره ١٦٥: جنونى در سرم مأوا گرفتست

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
جنونى در سرم مأوا گرفتست
سرم را سربسر سودا گرفتست
خرد گر اين بود کاين عاقلان راست
خوش آن سرکش جنون مأوا گرفتست
ندارد چشم مجنون کس وگرنه
دو عالم را رخ ليلا گرفتست
بچشم خلق چون طفلان نمايند
که بازيشان ز سر تا پا گرفتست
مسلمانان ره عقبى کدامست
دلم از وحشت دنيا گرفتست
بپاى جان ز غفلت هست بندى
وگرنه ره سوى عقبا گرفتست
مشو اى (فيض) با بيگانه همراز
چو وابينى ترا از ما گرفتست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید