شماره ١٤٠: يار ما گر ميل صحرا ميکند صحرا خوش است

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
يار ما گر ميل صحرا ميکند صحرا خوش است
ميل دريا گر کند در چشم ما دريا خوش است
گر نمايد روى او خود رفتن دلها نکوست
ور بپوشد رخ ز حسرت شور در سرها خوش است
در وصالش چون نوازد مستى ما خوش بود
در فراقش گر گدازد نالهاى ما خوش است
هر چه خواهد خاطرش ما آن شويم و آن کنيم
هر کجا ما را دهد جا جاى ما آنجا خوش است
زاهدان را زهد و تقوى عاقلان را ننگ و نام
عاشقان را غمزهاى يار بى پروا خوش است
عاشقان را باغ و بستان عارض جانان بود
داغ سوداشان بجاى لاله حمرا خوش است
اى که خواهى شور دريا آب چشم ما به بين
در و لعل از خون دل در قعر اين دريا خوش است
اى که هستى ميفروشى در جهان جاى تو خوش
بى سر و پايان کوى نيستى را جا خوش است
هر کرا چون (فيض) وحشت باشد از ابناى دهر
گوش بسته لب خموش و چشم نابينا خوش است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید