شماره ١٢٦: ز شور عشق مرا در سرست شور قيامت

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز شور عشق مرا در سرست شور قيامت
تو اى که عشق ندارى برو براه سلامت
قيامتى است بهر گام راه عشق و بهشتى
خنک کسى که قيامت بديد تا بقيامت
کمان عشق حريفى کشد که باک ندارد
شود اگر هدف صد هزار تير ملامت
هزار خوف و خطر هست گر چه در ره عشق
ولى ز عشق توان يافت عز و جاه و کرامت
نبى ز عشق نبى شد ولى ز عشق ولى گشت
ز عشق يافت نبوت ز عشق رست امامت
چه عشق هست ترا هر چه هست در دو جهان
چرا که عشق بود اصل هر دو کون تمامت
حيات عشق و مماتست عشق و عشق نشورست
نعيم عشق و جحيمست عشق و عشق قيامت
حساب عشق و کتابست عشق و عشق ترازو
صراط عشق و نجاتست عشق و عشق ندامت
وسيله عشق ولوا عشق و عشق حوض و شفاعت
درخت طوبى عشقست و عشق دار قيامت
لقاى حق نبود غير عشق پاک ز اغراض
چو (فيض) عشق بود زار نميبرى تو غرامت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید