شماره ٢١: عشق گسترده است خوانى بهر خاصان خدا

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عشق گسترده است خوانى بهر خاصان خدا
ميزند هر دم صلائى سارعوا نحو اللقا
بر سر خوانش نشسته قدسيان ساغر بکف
هين بيائيد اهل دل اينجاست اکسير بقا
يا عباد الله تعالوا اشربوا هذا الرحيق
يا عباد الله تعالوا مبتغا کم عندنا
سوى ما آئيد مخموران صهباى الست
تا برون آريمتان از عهده قالوا بلى
دلگشا بزمى ز اسباب طرب آراسته
بهر هر غمديده اندوهگين مبتلا
باده و نقلست و مطرب ساقيان مهربان
ماه رويان جعدمويان نيکخويان خوشلقا
هر يکى از ديگرى در دلبرى چالاکتر
هر يکى بر ديگرى سبقت گرفته در صفا
ميکنند از جان باستقبال اهل دل قيام
خذ مداما يا اخانا خير مقدم مرحبا
هر که نوشد ساغر مى از کف آن ساقيان
سيئاتش ميشود طاعات و طاعات ارتقا
هر که نوشد جرعه اى زان زنده گردد جاودان
هر که گردد مست از آن يابد بقا اندر فنا
جاهلان گردند دانا مردگان گردند حى
عاقلان گردند مست و عارفان بى منتها
الصلا اى باده نوشان مى از اين ساغر کشيد
تا بيک پيمانه بستاند شما را از شما
مى براق عاشقان مستى بود معراجشان
ميبرد ارواحشان را از زمين سوى شما
الصلا اى عاقلان با عشق سودائى کنيد
هر که نوشد باده اش گيرد ز مستى سودها
الصلا اى طالبان معرفت عاشق شويد
تا بياموزد شما را عشق حق اسرارها
الصلا اى غافلان عشق آيت هشياريست
هر که خواند گردد او ذکر خدا سرتابپا
الصلا اى سالک گم کرده ره اينست ره
الصلا اى گور گم کرده عصا اينک عصا
آيد از غيب اين ندا هر دم بروح خاکيان
سوى بزم عشق آيد هر که ميجويد خدا
نيست عيشى در جهان مانند عيش بزم عشق
(فيض) را يارب ببزم عشق خود راهى نما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید