شماره ٧٨٨: نمى رسد به حقيقت کس از سراى مجاز
نمى رسد به حقيقت کس از سراى مجاز
پلى است آن طرف آب، عشقهاى مجاز
ز مرگ بيم ندارم که در قلمرو خاک
عذاب قبر کشيدم ز تنگناى مجاز
اسير دايره رنگ تا به کى باشم ؟
دلم چو لاله سيد شد ازين سراى مجاز
بپوش خرقه عريان تنى ز حضرت عشق
که بند خانه غفلت بود رداى مجاز
مباد هيچ مسلمان اسير قيد فرنگ!
بجان رسيده ام از دست عشوه هاى مجاز
مبند دل به تماشاى اين جهان صائب
که يک دو هفته بود همچو گل وفاى مجاز
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده