شماره ٧٨٦: درآ به زمزمه اى مطرب غزال پرداز

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
درآ به زمزمه اى مطرب غزال پرداز
که تازيانه شوق است شعله آواز
مگر به روشنى اين چراغ ربانى
به پيشگاه حقيقت رسم ز راه مجاز
برآر از جگر گرم ناله گرمى
که شيشه خانه دلها ازان رود به گداز
مگر به بدرقه اين براق گردون سير
رسم به منزل ازين راه پرنشيب و فراز
بريز در قدح گوش ازان مى بيرنگ
که دل شکاف بود موجه اش چو ناخن باز
مگر به بال و پر اين شراب روحانى
ازين خرابه وحشت فزا کنم پرواز
خداى را حدى عاشقانه اى سرکن
که بى حدى نشود قطع راه دور حجاز
ز دوش خاطر ما بختيان سنگين بار
غم گرانى بار وجود دور انداز
گره ز بال پرى پيکران دل واکن
به نغمه هاى سبکروح اى نوا پرداز
چراغى از نفس گرم پيش راهم دار
به اين فروغ مگر روى دل ببينم باز
درخت خشک به آب و هوا نمى جوشد
به زاهدان چه سرايت کند ترانه و ساز؟
درآ به انجمن صوفيان تماشا کن
که مرغ با قفس آهنين کند پرواز
شگفت نيست ز شور خمير مايه عشق
که هم تنور درآيد به چرخ و هم خباز
خوشا سرى که ز شور جنون بود در گرد
خوشا دلى که به بال تپش کند پرواز
دل رميده به تدبير بر نمى گردد
شرر به آتش سوزان چگونه گردد باز؟
ز آفتاب محال است رنگ گرداند
دلى که پخته نگردد به شعله آواز
وصال مى طلبي، يک نفس قرار مگير
که از تپيدن دلهاست طبل آن شهباز
رسد به مغز ز دلها نسيم سوختگى
در آن حريم که صائب سخن کند آغاز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید