شماره ٧٦٤: حسنش از خط عالمى زيرو زبر دارد هنوز

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
حسنش از خط عالمى زيرو زبر دارد هنوز
سينه چاکان چون قلم درهرگذر داردهنوز
گرچه شددر ابرخط خورشيد رخسارش نهان
تيغها چون برق در زيرسپر دارد هنوز
کم نشد ازخاکمال خط غرور حسن او
منت روى زمين برهرنظر داردهنوز
جلوه مستانه اش سيلاب صبر وطاقت است
کوه رابى سنگ از تاب کمر دارد هنوز
زير ابرخط فرو غ آفتاب عارضش
ديده روشندلان را پرگهر دارد هنوز
چشم شبنم در هواى لاله زارش مى پرد
دامنى از دامن گل پاک تر دارد هنوز
در غبار خط نهان شدگرچه دام زلف او
صيدى از هر حلقه در مدنظر دارد هنوز
گرچه زلف سرکش او سرکشى از سرگذاشت
کاکل او فته ها در زيرسردارد هنوز
در ته دامان خط، شمع جهان افروز او
يک جهان پروانه بى بال وپردارد هنوز
زان خط ظالم مشو غافل که در هر حلقه اى
فتنه ها آماده چون دور قمر دارد هنوز
گر چه از خط گوشه نسيان شد آن کنج دهن
از خمار آلودگان صائب خبردارد هنوز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید