شماره ٧٥٧: جوشن داودى قلمرو تدبير

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
جوشن داودى قلمرو تدبير
نقش بر آب است پيش ناوک تقدير
با جگر آفتاب، صبح چه سازد ؟
گرمى دل کم نمى شود به طباشير
بار نفسها نه ايم چون نى بى مغز
ناله ما خانه زاد ماست چو زنجير
از خس و خار شکسته پاى چه آيد؟
برق درين راه گشته است زمين گير
بس که کشيده است دردسر ز جنونم
کوچه دهد، چون شوم دچار به زنجير
چون ورق آفتاب عمر بگردد
پرده گليم فناست سايه نخجير
يار سبکروح شو که بر هدف آيد
آهن پيکان به زور بال و پر تير
تنگترست از فضاى چشمه سوزان
روزن جنت نظر به حلقه زنجير
خاطر صائب خيال گنج ندارد
چشم و دل سير فارغ است ز اکسير
نسبت معنى به لفظ تازه صائب
همچو ظفر خان بود به خطه کشمير



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید