شماره ٧٥٠: اى هر ورق گل زتو آيينه ديگر

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
اى هر ورق گل زتو آيينه ديگر
هرغنچه زاسرارتوگنجينه ديگر
بى باده گلرنگ ،بود در نظرمن
هر ابرسياهى شب آدينه ديگر
از سينه من گرچه اثرداغ تونگذاشت
مى بودمراکاش دو صد سينه ديگر
درآرزوى داغ چوخورشيد تو هرروز
از صدق دهد صبح صفا سينه ديگر
برخرقه صد پاره ارباب توکل
جز رقعه حاجت نبود پينه ديگر
خورشيد نمى سوخت نفس درطلب صبح
مى بود گر سينه بى کينه ديگر
بيناست درين بحرحبابى که ندارد
غيراز سر زانوى خودآيينه ديگر
آن دلبربيباک چه ميکردبه عاشق
مى داشت اگر غيردل آيينه ديگر
درپاره دل گم شود صائب گهرمن
چون حلقه زنم بردرگنجينه ديگر؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید