شماره ٧٠٧: دل راز سينه درنظر دلستان برآر

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
دل راز سينه درنظر دلستان برآر
آيينه پيش يوسف از آيينه دان برآر
کار غيور عشق شراکت پذير نيست
دل رابه نقد ازهمه کار جهان برآر
مگذار رنگ جسم پذيرد روان پاک
اين مغز رابه نرمى ازين استخوان برآر
با برق همرکاب بودجلوه بهار
خود را به زخم خار درين گلستان برآر
آزادگى و بى ثمرى کن شعار خويش
دامان خود چو سرو ز دست خزان برآر
گلزار خود ز سبزه بيگانه پاک کن
آنگاه درملامت مردم زبان برآر
در شوره زار تخم نکويى ثمر دهد
چون دوستان مراد دل دشمنان برآر
در بند خارزار علايق چه مانده اي؟
دستى به جمع کردن دامان جان برآر
چون پاى قطع راه ندارى ز کاهلى
خارى به دست از قدم رهروان برآر
شايد دچار دامن اهل دلى شوى
چون آفتاب دست به گرد جهان برآر
صائب حريف سيل حوادث نمى شوى
مردانه رخت خويش ازين خاکدان برآر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید