شماره ٧٠٤: ز داغ عشق مرا چون شودجگر دلگير؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
ز داغ عشق مرا چون شودجگر دلگير؟
که هيچ سوخته اى نيست از شرر دلگير
ز درد و داغ دل عاشقان به تنگ آيد
فقير اگر شود از جمع سيم و زر دلگير
حضور تنگدلان در گرفتگى باشد
شود ز باد سحر غنچه بيشتر دلگير
به اهل ديد بهشتى است ترک هستى پوچ
حجاب را نکند موجه خطر دلگير
به قدر تنگى جا جمع مى شود خاطر
ز تنگناى صدف کى شود گهر دلگير؟
به پاى نرم روان منزل است راه دراز
چگونه ريگ روان گردد از سفر دلگير؟
شودزدست حمايت چراغ روشنتر
مباش از خط شبرنگ اى پسر دلگير
چگونه خط ز لب يار چشم بردارد؟
که مور حرص نمى گردد از شکر دلگير
ز قحط سوختگان، ديده ور چرا گردد
ز عمر مختصر خويش چون شرر دلگير؟
سخن تراش ز زخم زبان نينديشد
ز ذکر اره نگردد درودگر دلگير
کشيده دار زبان از سيه دلان صائب
که خون مرده نگردد ز نيشتر دلگير



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید