شماره ٦٦١: گربه ما همسفرى سلسله از پا بردار

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
گربه ما همسفرى سلسله از پا بردار
پشت پا زن دو جهان را و پى ما بردار
ماقدم بر قدم سيل بهاران داريم
گرتو هم تشنه بحرى قدم از جا بردار
نيست عالم بجز سلسله موج سراب
قدمى پيش نه اين سلسله از پا بردار
جوش مى از سرخم خشت به يک سو انداخت
توهم از دل غم معموره دنيا بردار
پيش بينا دو جهان چون دو صف مژگان است
چشم بينش بگشا اين دو صف از جا بردار
چشم آهوست سيه خانه صحراى جنون
توشه وحشت جاويد از اينجا بردار
خون مرده است سوداى که در او مجنون نيست
زين سيه خانه ماتم ره صحرا بردار
خار صحراى طلب راه ترا مى پايد
تشنگى از جگرش ز آبله پا بردار
کاسه پرداز بود باده منصورى عشق
بگذر از کاسه سر، پنبه ز مينا بردار
صحبت خاک نهادان جهان اکسيرست
توتيايى ز پى ديده بينا بردار
گر ز رفتار به مردم نتوانى ره برد
نسخه نيک و بدخلق ز سيما بردار
دست خالى مرو از تربت روشن گهران
مشت خاکى ز پى ديده بينا بردار
رنگ اين خانه ز خاکستر دل ريخته اند
دل ز نظاره آن نرگس شهلا بردار
تا غبار خط شبرنگ نگشته است بلند
از بناگوش بتان کام تماشا بردار
رزق سيماب ز آيينه جلاى وطن است
چشم از ديدن هر آينه سيما بردار
تابه روشن گهرى نام برآرى صائب
گرد راه از رخ سيلاب چو دريا بردار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید