شماره ٦٣٨: گر کند مادر زخشکى بخل دراعطاى شير

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
گر کند مادر زخشکى بخل دراعطاى شير
اشگ طفلان را يد بيضاست دراجراى شير
ساغرلب تشنه آرد خون مينا را بجوش
جذب کودک رادم عيسى است دراحياى شير
کهربا بال وپر پروازگرددکاه را
مهر مادر مى کنداطفال را جوياى شير
ميرساند رزق هرکس را بقدرظرف،حق
هست در خورد دهان کودکان مجراى شير
آنکه تعليم مکيدن مى دهد اطفال را
مى دهد خون سيه را کسوت بيضاى شير
روزى که ما بى زبانان بى طلب خواهد رساند
آنکه پيش از طفل در پستان کند انشاى شير
ترک عادت بر سبک مغزان بود ناخوشگوار
پيش طفلان نعمت الوان نگيرد جاى شير
روى ممسک تلخ از آن باشد که پستان سياه
از سراطفال بيرون مى برد سوداى شير
شکوه باشد حاصل نيکى به کافرنعمتان
در دل مادر کند خون طفل بدخو جاى شير
چشم زاهد از لقاى دوست باشد بر بهشت
کى توان بردن ز طبع طفل استسقاى شير
کفر نعمت مى کند رزق هلال خود حرام
مى خورد خون طفل از پستان گزيدن جاى شير
حرص پيران از سفيدى هاى مو گردد زياد
برنيارد ازوجود اين زهر رادرياى شير
حرص زر نتوان جدا کرد از کهنسالان به تيغ
آب نتواند سفيدى را برداز سيماى شير
از سفيدى هاى مو شدتنگ صائب خلق من
خشک مغزى هاى من افزود ازين درياى شير



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید