شماره ٦٣١: مى شود طى در ورق گرداندنى ديوان عمر

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
مى شود طى در ورق گرداندنى ديوان عمر
داغ دارد شعله جواله را دوران عمر
از نسيمى مى شود زير وزبر شيرازه اش
چون قلم گرديده ام صدبار بر ديوان عمر
هست بر چرخ مقوس جلوه تير شهاب
در زمين طينت ما خاکيان جولان عمر
نقطه آغاز باشد چون شرر انجام او
دل منه چون غافلان بر چهره خندان عمر
گر چه از قسمت بود صدسال بر فرض محال
طى به يک تسبيح گرداندن شود دوران عمر
مانع است از سبز گرديدن روانى آب را
ترمکن چون خضر لب از چشمه حيوان عمر
موجه ريگ روان را نعل در آتش بود
ساده لوح آن کس که مى پيچد به کف دامان عمر
در جوانى خاکسارى پيشه کن آسوده شو
برزمين چون نقش خواهى بست درپايان عمر
نيست جز خون روزى اطفال صائب در رحم
مى توان بردن به پايان راه از عنوان عمر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید