شماره ٥٨٥: سنبل او مى خرامد دست بر دوش بهار

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
سنبل او مى خرامد دست بر دوش بهار
تاکند در وقت فرصت حلقه درگوش بهار
از نگاه اولينم چشم او ديوانه کرد
نشأه جام نخستين است سر جوش بهار
در چمن تا قامت موزون او پيدا نشد
در کشاکش بود از خميازه آغوش بهار
کى توانستى ز شور عندليبان خواب کرد؟
از شکوفه گر نبودى پنبه در گوش بهار
خط دميد و همچنان رنگينى حسنش به جاست
درخزان ننشست اين گلزار از جوش بهار
صائب از چندين هزاران خرمن اميد خلق
دانه بى حاصلى باشد فراموش بهار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید