شماره ٥٨٣: از دل پرخون بلبل کى خبردارد بهار؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
از دل پرخون بلبل کى خبردارد بهار؟
هر طرف چون لاله صد خونين جگر دارد بهار
شاهدان غيب رابى پرده جولان مى دهد
منت بسياربراهل نظر داردبهار
مستى غفلت حجاب نشأه بيگانه است
ورنه بيش از باده در دلها اثر داردبهار
از قماش پيرهن غافل ز يوسف گشته اند
شکوه هااز مردم کوته نظر دارد بهار
خواب آسايش کجا آيد به چشم شبنمش ؟
همچو بوى گل عزيزى د رسفر داردبهار
از سرشک ابروآه برق وهاى وهوى رعد
مى توان دانست شورى در جگر داردبهار
رنگ و بورا دام اطفال تماشا کرده است
ورنه صد دام تماشاى دگر داردبهار
از عزيزيهاى شبنم مى تراود درچمن
گوشه چشمى که بااهل نظر داردبهار
از براى موشکافان دررگ هر سنبلى
معنيى پيچيده چون موى کمر دارد بهار
هر زبان سبزه او ترجمان ديگرست
ازضمير خاکيان يکسر خبر داردبهار
ناله بلبل کجا از خواب بيدارش کند؟
بالش نرمى که از گل زير سردارد بهار
بس که مى بالد زشوق عالم بالا به خود
خاک رانزديک شد از جاى برداردبهار
مى کند از طوق قمرى حلقه نام سرورا
قد موزون که راتا درنظر داردبهار
عشق دردلهاى سنگين شور ديگر مى کند
جلوه مستانه درکوه وکمر داردبهار
قاصد مکتوب ما صائب همان مکتوب ماست
از شکوفه نامه هاى نامه برداردبهار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید