شماره ٥١٨: رنگ خط برلعل جانان ريختند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
رنگ خط برلعل جانان ريختند
خار در پيراهن جان ريختند
سبزه خط جوش زد از لعل يار
طوطيان در شکرستان ريختند
در تماشاى تو ارباب نظر
بر سر هم همچومژگان ريختند
تا ز ابرشيشه برق باده جست
مى پرستان همچو باران ريختند
زاهدان از حيرت رخسار تو
باده ها بر روى قرآن ريختند
خنده کردى در گلستان غنچه ها
شور محشر در نمکدان ريختند
از شکر خند تو موران زير خاک
قندها از شيره جان ريختند
از شراب لايزالى ساقيان
جرعه اى بر خاک انسان ريختند
هر کسى را هر چه بايست از ازل
در کنار رغبتش آن ريختند
سبحه پيش زاهدان انداختند
نقل پيش مى پرستان ريختند
بر سر بالين بيماران عشق
سنبل خواب پريشان ريختند
خاکساران را به چشم کم مبين
چون عبير از زلف جانان ريختند
دلبران از قامت همچون خدنگ
در جگر ها تخم پيکان ريختند
نه لگن در گريه ماغوطه زد
شمع ما را خوش به سامان ريختند
گوهر جان را سبکروحان عشق
چون عرق از جبهه آسان ريختند
از محيط تلخکاميهاى ما
قطره اى در کام عمان ريختند
جرعه اى آمدفزون از ظرف ما
صبحدم را در گريبان ريختند
چون نريزدگوهر دندان خلق
خون نعمتهاى الوان ريختند
صائب از شرم تو ارباب سخن
يکقلم در آب ديوان ريختند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید