شماره ٥١٤: به همچون منى آسمان چون برآيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
به همچون منى آسمان چون برآيد
خم مى چسان بافلاطون برآيد
چنان هويى از دل به صحرا برآرم
که ليلى نداند ز حى چون برآيد
مرا دانه گويى چنين نذر کرده است
که از خاک همراه قارون برآيد
مبيناد روى خوشى عقل ناقص
که نگذاشت اين طفل مجنون برآيد
برآيد به شبرنگ الفاظ معنى
چوشيرين که بر پشت گلگون برآيد
ز بس ريختم اشک خونين به مستى
رگ تاک را گرزنى خون برآيد
چه شرم است با عشقبازان که نرگس
نظر بسته از خاک مجنون برآيد
عجب نيست از حرص رز جمع کردن
که گل بى زر از خاک قارون برآيد
نگردد اگر شانه خضر ره من
دلم چون ازان زلف شبگون برآيد
گل وشاهدومطرب وجوش باده است
چرا از خم مى فلاطون برآيد
زند تيشه بر پاى پرويز غيرت
چو بر دوش فرهادگلگون برآيد
فداى سرباده شد عقل ناقص
ازين بحر پر شور خس چون برآيد
حصارى چرا شد ز وحشى غزالان
بگوييد مجنون ز هامون برآيد
خرد با کدويى که بر سينه بندد
ز آب گرانسنگ مى چون برآيد
گرفته است آفاق را شعر صائب
دگر آفتاب از افق چون برآيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید