شماره ٥١١: نشاط جهان را بقايى نباشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
نشاط جهان را بقايى نباشد
گل رنگ وبورا وفايى نباشد
خوشا رهنوردى که خود را به همت
به جايى رساند که جايى نباشد
کند سير درلامکان مرغ روحش
فقيرى که او را سرايى نباشد
حضورست فرش دل گوشه گيرى
که در کلبه اش بوريايى نباشد
مجو دعوى از رهروان طريقت
که اين کاروان را درايى نباشد
به منزل رسد سالک از عزم صادق
که سيلاب را رهنمايى نباشد
جدايند در زير يک پوست از هم
ميان دو دل گرصفايى نباشد
که آرد برون رشته از پاى سوزن
اگر جذب آهن ربايى نباشد
همان به سر از حکم چوگان نپيچد
چو گوهر که را دست و پايى نباشد
به از راستى رهنورد جهان را
درين راه پر چه عصايى نباشد
کسى را که بيمار عشق است صائب
به از خوردن خون دوايى نباشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید