شماره ٤٧٨: آن چشم اگر چه خود را بيمارمى نمايد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
آن چشم اگر چه خود را بيمارمى نمايد
غافل مشو ز مکرش عيارمى نمايد
دزديدن تبسم پيداست از لب او
آبى که در عقيق است ناچارمى نمايد
دشواريى ندارد راه فنا وليکن
راهى که بى رفيق است دشوارمى نمايد
هرکس ز روزن دل در عالم است سيار
عالم به چشم مستان گلزارمى نمايد
در پيش پا فتاده است مستى وهوشيارى
در هرکه هرچه باشدرفتارمى نمايد
از ره مرو به صورت معنى طلب کن از خلق
پاى به خواب رفته بيدار مى نمايد
سيل بناى هستى است زخم گران رکابش
شمشير اگر به ظاهرهموارمى نمايد
يک دانه بى شمارست از آسياى گردون
از چشم کوراشکى بسيار مى نمايد
چين جبين دنيا با داغ زردرويى
در چشم اين خسيسان دينار مى نمايد
آن کس که در سراغش برهم زدم جهان را
صائب ز روزن دل ديدار مى نمايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید