شماره ٤٣٠: تدبير محال است به تقدير برآيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
تدبير محال است به تقدير برآيد
رو به چه خيال است که با شير برآيد
در ديده حيرت زدگان فرش بود حسن
چون عکس ز آيينه تصوير برآيد
در سلسله يک جهتان نيست دورنگى
يک ناله ز صد حلقه زنجير برآيد
از هرزه درايى اثر از بانگ جرس خاست
بسيار چو شد ناله ز تأثير برآيد
از خامه خويش است مرا رزق مهيا
چون طفل ز انگشت مرا شير برآيد
ساکن نشود گرمى عشق از سخن سرد
مشکل به تب شير طباشير برآيد
از سينه برون مى جهد اسرار حقيقت
زنجير کى از عهده اين شير برآيد
در صومعه هر کس رود از کوى خرابات
هر چند جوانبخت بود پير برآيد
گيرم به زبان آورم از دل سخن شوق
آن کيست که از عهده تحرير برآيد
از آه من انداخت سپر چرخ مقوس
چون پشت کمان با دم شمشير برآيد
دير آمدن هديه رحمت ز گرانى است
نوميد مشو کام تو گر دير برآيد
از گريه اگر سبز کند روى زمين را
صائب چه خيال است ز تقصير برآيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید