شماره ٤١٢: در کوى خرابات گروهى که خموشند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
در کوى خرابات گروهى که خموشند
از صافدلى چون خم سربسته به جوشند
از دور نيفتند به صد شيشه لبريز
در بزم مى آنها که چوپيمانه خموشند
سيلاب خجل مى روداز کوى خرابات
کاين قوم سراسر چو سبو خانه بدوشند
در پرده اگرهست ترا خرده رازى
چون غنچه خمش باش که گلها همه گوشند
منماى به اخوان زمان گوهر خود را
کاينها همه يوسف به زر قلب فروشند
ما در چه شماريم که خورشيد عذاران
از هاله خط ماه ترا حلقه بگوشند
از باده سرجوش دماغى برسانيد
تا نغمه سرايان چمن برسرجوشند
از ديدن خوبان نتوان قطع نظر کرد
گر دشمن عقلند و گر رهزن هوشند
از خار حسد ترکش نيشند چو ماهى
در ظاهر اگر اهل جهان چشمه نوشند
صائب نگشايند به گفتار لب خويش
در عهد کلام تو گروهى که بهوشند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید