شماره ٣٩٧: تا چنددلت برمن مهجور نبخشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
تا چنددلت برمن مهجور نبخشد
تا کى نگهت برنگه دور نبخشد
پروانه مغرورم ودربزم نسوزم
تا شمع به من مرهم کافور نبخشد
مغزش بخورد پشه نمرد مکافات
فيلى که به نقش قدم مور نبخشد
افسردگى اين طوراگر ريشه دواند
ترسم که خزان برشجر طورنبخشد
تا هست گليم سيه بخت به روزن
خورشيد به ويرانه ما نور نبخشد
زودا که شود دنبه گدازاز نظرخلق
آن پهلوى چربى که به ساطور نبخشد
بردار بپيچد به صدآشفتگى تاک
گردور خودآن چشم به منصور نبخشد
زودا که به خاکستر ادبار نشيند
خرمن که به دست تهى مورنبخشد
صائب تو مهياى پريشانى دل باش
اين شمع تجلى است که برطورنبخشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید