شماره ٣٨٨: يوسف شود آن کس که خريدار تو باشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
يوسف شود آن کس که خريدار تو باشد
عيسى شود ان خسته که بيمارتو باشد
گر خاک شود سرمه خاموشى سيل است
آن سينه که گنجينه اسرار تو باشد
چون برق سبکسير بود شمع مزارش
هر سوخته جانى که طلبکار تو باشد
هر چاک قفس از تو خيابان بهشتى است
خوش وقت اسيرى که گرفتارتو باشد
سيلاب قيامت به نظر موج سراب است
آن را که نظرواله رفتار تو باشد
بر چهره گل پاى چوشبنم نگذارد
آن راهروى را که به پاخار تو باشد
خوابى که به از دولت بيدار توان گفت
خوابى است که در سايه ديوارتو باشد
از چشمه خورشيد جگر سوخته آيد
هر ديده که لب تشنه ديدارتو باشد
در رشته کشد گوهر خورشيد نگاهش
چشمى که به رخسار گهربارتو باشد
صائب اگر از خويش توانى بدر آمد
اين دايره ها نقطه پرگار تو باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید