شماره ٣٦٢: تنها نه صفا خط ز لب لعل بتان برد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
تنها نه صفا خط ز لب لعل بتان برد
کاين مور حلاوت ز شکر خند نهان برد
تمکين تو از کوه گران گرد برآورد
رفتار تو آسودگى از سرو روان برد
شد جوشن داودى ما لاغرى از تيغ
اين موج خطر کشتى ما را به کران برد
محشور شود رو به قفا روز قيامت
هرکس که ز دنيا دل وچشم نگران برد
در دايره چرخ ز اسباب فراغت
آسودگيى بود که مرکز ز ميان برد
تا شوق مرا سر به بيابان جنون داد
درد طلب آسودگى از سنگ نشان داد
افتاد به زندان مه مصر از چه کنعان
از منزل اول به دوم راه توان برد
ممنون پر وبال چو تيريم ز غفلت
هر چند که ما را به هدف زور کمان برد
از عمر سبکسير نشد غفلت من کم
در رهگذر سيل مرا خواب گران برد
باريک نگرديده چو موى کمر از فکر
صائب نتوان راه به آن تنگ دهان برد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید