شماره ٣٥٧: زهرازقدح صافدلان رنگ ندارد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
زهرازقدح صافدلان رنگ ندارد
آيينه گوهر خطر از زنگ ندارد
دل در خم آن زلف ندانم به چه روزست
در خانه تاريک گهر رنگ ندارد
قد تو نهالى است که همدوش نديده است
تمکين تو کوهى است که همسنگ ندارد
نخلى که ندارد ثمرى دورى ازو به
بگريز ز طفلى که به کف سنگ ندارد
هر چشم زدن چشم کبود تو به رنگى است
نيلوفر چرخ اين همه نيرنگ ندارد
از دشمن پرخاش طلب هيچ مينديش
زان خصم حذر کن که سر جنگ ندارد
در هر قدم راه خرد کعبه وديرى است
سر تا سر صحراى جنون سنگ ندارد
صائب که گلاب از گل خورشيد گرفته است
يک بوسه ز لعل لب او رنگ ندارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید