شماره ٣٥٥: از تلخى مى ساغر ما باک ندارد
از تلخى مى ساغر ما باک ندارد
اين حوصله را هيچ کف خاک ندارد
گردن مکش از تيغ که اين خانه تاريک
راهى به جز از روزن فتراک ندارد
تلخى بنه از سر که ندارد خطر از تيغ
آن قبه خشخاش که ترياک ندارد
در قلزم هستى نشود مخزن گوهر
هر کس دهن خود چو صدف پاک ندارد
از دل گره غم نگشايد مى گلرنگ
از گريه گشايش گره تاک ندارد
دايم ز دل خويش بود رزق حريصان
قارون به کف از گنج بجز خاک ندارد
هم محمل ليلى نشود ناله زارش
هر کس چو جرس سينه صد چاک ندارد
در کام نهنگ ودهن شير گريزد
صائب سر اين مردم بيباک ندارد
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده