شماره ٣٥٢: چشم تو که پرواى نظر باز ندارد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
چشم تو که پرواى نظر باز ندارد
چون است که از سرمه نظر باز ندارد
اهل دل وحرف گله آميز محال است
در قافله ما جرس آواز ندارد
طومار شکايت چه به دستش دهى اى دل
پرواى سر زلف خود از ناز ندارد
چون رو به ره شوق گذاريم که از ضعف
رنگ رخ ما قوت پرواز ندارد
گل آب شد از ذوق نواسنجى بلبل
آتش اثر شعله آواز ندارد
هر کس نتواند به تو حال دل خود گفت
هر تيغ زبان جوهر اين راز ندارد
کبکى که نريزد ز لبش قهقهه شوق
شايستگى چنگل شهباز ندارد
صائب من وتو بلبل دستان زن شوقيم
ما را ز نوا فصل خزان باز ندارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید