شماره ٣٤٥: تر دامنيم آه غم آلود ندارد
تر دامنيم آه غم آلود ندارد
اين چوب تر ازبى ثمرى دود ندارد
دل بر سر آتش زهوا وهوس ماست
اين مجمره جز خامى ما عود ندارد
از گريه ما نرم نگرديد دل صبح
در شوره زمين آب گهر سود ندارد
غير ازدل روشن که دليلى است خدايى
يک قبله نما کعبه مقصود ندارد
در ملک صباحت نتوان يافت ملاحت
اين لاله ستان داغ نمکسود ندارد
از عشق دل خام شنيده است حديثى
آهن خبر از پنجه داود ندارد
چون حلقه کعبه است سزاوار پرستش
چشمى که نگاه هوس آلود ندارد
صاحب سخنى را که سخن سنج نباشد
مانند از ايازى است که محمود ندارد
چون گوهر شب تاب چراغى که خدايى است
هم خانه کند روشن و هم دود ندارد
باجلوه خورشيد چه حاجت به چراغ است
ديوانه غم اختر مسعود ندارد
چون غنچه پيکان گذرانده است به سختى
صائب خبرى از دل خوشنود ندارد
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده