شماره ٢٩٥: هر رهروى دچار به منزل نمى شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
هر رهروى دچار به منزل نمى شود
اين راه قطع بى کشش دل نمى شود
زنجير موج مانع شور محيط نيست
مجنون ما به سلسله عاقل نمى شود
گلگونه خجالت روح است روز حشر
خونى که زيب دامن قاتل نمى شود
نتوان به ماه نو گره آسمان گشود
ناخن حريف آبله دل نمى شود
در عشق شو چو سرو و صنوبر تمام دل
کاين کار دلخورى است، به يک دل نمى شود
حاصل شد از لب شکرين تو کام مور
کام دل من است که حاصل نمى شود
ابر تنک نهان نکند آفتاب را
ليلى نهان به پرده محمل نمى شود
يک ساعت است جلوه عاشق درين جهان
پروانه بال خاطر محفل نمى شود
چندان که مى رود به مقامى نمى رسد
آواره اى که همسفر دل نمى شود
از باد نخوت است که خاکش به فرق باد
با بحر هر حباب که واصل نمى شود
عارف ز موج حادثه بر هم نمى خورد
از شور بحر، آب گهر گل نمى شود
دستى که از دو کون نشويند همچو موج
در گردن محيط حمايل نمى شود
خال سفيدى از نظر دوربين ما
بى سرمه سياهى منزل نمى شود
چون قبله گاه حاجت عالم همين درست
صائب چرا گداى در دل نمى شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید