شماره ٢٤٢: زين پيشتر متاع سخن رايگان نبود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
زين پيشتر متاع سخن رايگان نبود
گرد کسادى از پى اين کاروان نبود
شعر بلند پا به سر عرش مى نهاد
خورشيد پايمال به هر آستان نبود
منقار بلند به شکر خنده باز بود
دشنام تلخ در دهن باغبان نبود
نازک شده است خاطر گل ورنه پيش ازين
در گوش باغ نغمه بلبل گران نبود
نام سرشک مى برد وآه مى کشد
چشمى که بى بديهه اشک روان نبود
رندانه کرد عقل که از بزم زود رفت
مسکين حريف شيشه آتش زبان نبود
مرغ دل مرا به قفس ربط ديگرست
در قيد بيضه بود که در آشيان نبود
از من مپرس لذت آغوش يار را
دستى که بود در کمرش در ميان نبود
صائب چه خوب کرد کزاين ناکسان بريد
سوداگر قلمرو سود و زيان نبود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید