شماره ٢٢٢: روزى که زخم کاهکشان را رفوکنند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
روزى که زخم کاهکشان را رفوکنند
بر روى چاک سينه ما در فروکنند
آنان که آستين به دو عالم فشانده اند
بالين ز دست کوته خود چون سبو کنند
دردى کشان ز آينه خشت ديده اند
رازى که در حقيقت آن گفتگو کنند
از دل غبار غم به گريستن نمى رود
اين خانه را به سيل مگر رفت ورو کنند
دايم به عزتند کسانى که چون گهر
از چشمه سار آب رخ خود وضو کنند
گوهر فروز عقده تبخال مى شود
آبى که قطره قطره به حلق سبو کنند
آتش سزاى ديده بى شرم ما نداد
ما را مگر به نامه ما روبرو کنند
صائب گهر به چشم صدف مردمک شود
در بحر اگر گليم مرا شستشو کنند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید