شماره ١٨٥: مست است وخنده بر من مهجور مى کند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
مست است وخنده بر من مهجور مى کند
کان نمک ببين چه به ناسور مى کند
درفکر دانه دزدى خالش گداختم
دامم به خاک نقش پى مور مى کند
ما صلح مى کنيم به يک کوکب از فلک
خرمن چرا مضايقه با مور مى کند
نزديک او اگرچه مرا راه حرف نيست
اما نگاهبانيم از دور مى کند
سر سبز باد تاک که زهاد خشک را
سيلى زنان ز سايه خود دور مى کند
غير از سپند سوخته جان در حريم او
ديگر که ياد صائب مجهور مى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید