شماره ١٤٣: گر خلق را به حرف دهن باز کرده اند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
گر خلق را به حرف دهن باز کرده اند
چشم مرا به روى سخن باز کرده اند
بازآکه از جدايى تيغ تو زخمها
چون ماهيان تشنه دهن باز کرده اند
ما طوطيان مصر شکرخيز غربتيم
ما را ز شير صبح وطن باز کرده اند
در زير خاک غنچه نسازند بلبلان
بالى که در هواى چمن باز کرده اند
داغ جنون کباب جگرهاى خسته است
چشم سهيل را به يمن باز کرده اند
سير محيط در گره قطره مى کنم
تا چون حباب ديده من باز کرده اند
فردا ز پشت دست ندامت خورند رزق
جمعى که پيش خلق دهن باز کرده اند
جان تازه مى شود به حريمى که عاشقان
طومار دردهاى کهن باز کرده اند
يارب چه گل شکفته که امروز در چمن
گلها به جاى چشم دهن باز کرده اند
باز سفيد عالم غيب اند عاشقان
در زير خاک بال کفن باز کرده اند
صائب سپهر شبنم پا در رکاب اوست
درگلشنى که ديده من باز کرده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید