شماره ١٣٧: عيش جهان به رند مى آشام داده اند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
عيش جهان به رند مى آشام داده اند
خط مسلمى به لب جام داده اند
از بر گريز حادثه ريزند گل به جيب
آزادگان که ترک سرانجام داده اند
آسودگى ز خاطر نام آوران مجو
کاين منزلت به مردم گمنام داده اند
جمعى که حلقه بر در ابرام مى زنند
با خود قرار تلخى دشنام داده اند
از جستجوى رزق چه آسوده خاطرست
آن را که دانه از گره دام داده اند
ماليده اند بر لب خود خاک عاشقان
از دور بوسه گر به لب بام داده اند
ترسم ز بوسه لب ساقى کنند کم
بوسى که ميکشان به لب جام داده اند
هرگز نصيب بوسه ربايان نگشته است
ما را حلاوتى که ز پيغام داده اند
عذرم بجاست پخته اگر دير مى شوم
شير مرا ز صبح ازل خام داده اند
نقصان نکرده است کسى از ملايمت
قند از زبان چرب به بادام داده اند
تيغ فسان کشيده ميدان جراتند
آنها که تن به سختى ايام داده اند
از خود گسستگان ز جان دست شسته را
در راه سيل لنگر آرام داده اند
جمعى که ديده اند سرانجام بيخودى
نقد حيات خويش به يک جام داده اند
پر سر کشى مکن که ز آغوش فاخته است
هر سرو را که در چمن اندام داده اند
از شوق کعبه چشم تو کرده اند اگر سفيد
منشين ز پا که جامه احرام داده اند
صائب چه فارغند ز انديشه حساب
جمعى که کار آخرت انجام داده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید