شماره ٨٧: هر ناله کى به خلوت جانانه مى رسد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
هر ناله کى به خلوت جانانه مى رسد
آنجا کمند نعره مستانه مى رسد
دل را گناه نيست در افشاى راز عشق
بوى کباب زود به هر خانه مى رسد
مردانه است چرخ در آزار اهل دل
زور نه آسيابه همين دانه مى رسد
از مهروماه ديده يعقوب فارغ است
از غيب روشنايى اين خانه مى رسد
دلهاى خام رابه خرابات راه نيست
انگور چون رسيد به ميخانه مى رسد
آيينه دار فيض بود جبهه گشاد
اول فروغ مهر به ويرانه مى رسد
در ابر شيشه آب مروت نمانده است
ورنه دماغ ما به دو پيمانه مى رسد
خاکش به چشم باد صبا سرمه ميکشد
تا اشک شمع بر سر پروانه مى رسد
در غور معنى از ره صورت توان رسيد
مشق خداپرست به بتخانه مى رسد
احسان روزگار غلط بخش همچو گنج
گاهى به مار و گاه به ويرانه مى رسد
فيض سپهر را دل بيدار مى برد
در شيشه هر چه هست به پيمانه مى رسد
صائب دل رميده ما بس که نازک است
ز آواز پاشکست به اين خانه مى رسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید