شماره ٧١: پوشيده يار اگر نه مى ناب مى خورد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
پوشيده يار اگر نه مى ناب مى خورد
اين رنگ لاله گون ز کجا آب مى خورد
چون تشنه اى که آب خورد در ميان خواب
خونم چو آب چشم تو در خواب مى خورد
موى ميانش از نگه گرم عاشقان
از زلف مشکبار فزون تاب مى خورد
پهلوى هر که کرد قناعت به خاک نرم
نيش از سمور وقاقم وسنجاب مى خورد
اين رشته زود خرج گره مى شودتمام
از عشق اگر چنين رگ جان تاب مى خورد
از کوزه سفال نخورده است آب سرد
از جام زر کسى که مى ناب مى خورد
هر قطره آب در جگرش مى شود گهر
هر کس شمرده همچو صدف آب مى خورد
غافل که مى خورد دل خود را ز سادگى
از رشته آنچه گوهر سيراب مى خورد
دل ايمن از گزند سر زلف يار نيست
چون ماهيى که طعمه ز قلاب مى خورد
در نور کى رسد يد بيضا به نخل طور
پروانه خون خويش به مهتاب مى خورد
صائب چو لاله هر که بود کاسه سرنگون
بى دردسر مدام مى ناب مى خورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید