شماره ٣٨: دنبال دل کمند نگاه کسى مباد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
دنبال دل کمند نگاه کسى مباد
اين برق در کمين گياه کسى مباد
از انتظار ديده يعقوب شد سفيد
هيچ آفريده چشم به راه کسى مباد
از توبه شکسته زمين گير خجلتم
اين شيشه شکسته به راه کسى مباد
داغ کلف ز چهره به شستن نمى رود
ممنون نور عاريه ماه کسى مباد
يارب که هيچ ديده ز پرواز بى محل
منت پذير از پر کاه کسى مباد
لرزد دلم ز قامت خم همچو برگ بيد
ديوار پى گسسته پناه کسى مباد
از اشک وآه من اثر از عزم سست رفت
اين بيجگر ميان سپاه کسى مباد
در حيرتم که توبه کنم از کدام جرم
بيش از شمار جرم وگناه کسى مباد
در شاهدان خارجى امکان جرح هست
از دست وپاى خويش گواه کسى مباد
يارب نصيب ديده ز پرواز بى محل
از هيچ خرمنى پرکاه کسى مباد
از شرم نور عاريه گرديد آب شمع
سرگرم هيچ کس به کلاه کسى مباد
صائب سياه شد دلم از کثرت گناه
اين ابر تيره پرده ماه کسى مباد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید