شماره ٢٨: خط عذارتو خورشيد رابه دام کشيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
خط عذارتو خورشيد رابه دام کشيد
ز هاله حلقه به گوش مه تمام کشيد
مشو به سرکشى از خصم زيردست ايمن
که نرم نرم خط از حسن انتقام کشيد
اميد هست ترا بى سخن رحيم کند
همان که سرمه خاموشيم به کام کشيد
مکن ستم به ضعيفان که رشته بى جان
ز مغز گوهر جان سخت انتقام کشيد
همان به دامن شبها اميد من باقى است
اگر چه صبح عذارش ز خط به شام کشيد
اشاره اى است کز اين حلقه پا برون مگذار
خطى که ساقى دوران به دور جام کشيد
اگر چه از رم آهوست بيش وحشت من
مرا به گردش چشمى توان به دام کشيد
چه رحم بر دل پرخون اهل عشق کند
که زلف دل سيهش مشک را به خام کشيد
من از کجا وخرابات وپاى خم صائب
مرا توجه ساقى به اين مقام کشيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید