شماره ۹٤٧: نيست تاج عشق را شايسته هر جا تارکى

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نيست تاج عشق را شايسته هر جا تارکى
تارکى بايد دو عالم را براى تارکى
آتش است اين عشق ميسوزد روان را بيدريغ
خدمتش را کى کمر بندد جز آتش خوارکى
کار بايد کرد کار و راه بايد رفت راه
عشق را در خور نباشد هر خسى بيکارکى
راهها بايد بريدن تا رسى در گرد عشق
با دو ديده ره بريدن نيست آسان کارکى
کى بگلزار حقيقت ره برد هر بوالهوس
کو بيارد صبر کردن بر جفاى خوارکى
ناز در ناز است آنجا بارگاه عرتست
پارها بايد شدن تا بار يابى بارکى
زارى بسيار بايد کرد بر درگاه دوست
تا بجوشد بحر غفران کرم يکبارکى
آه آتش ناک بايد تا بجوشد ديگ رحم
گريه بسيار بايد تا نشاند ناوکى
سهل باشد (فيض) آسان کردن دشوار خود
سعى کن آسان کنى بر ديگرى دشوارکى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید