شماره ۸٦٧: شدم آگه ز راه الحمدلله

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
شدم آگه ز راه الحمدلله
که عشقم شد پناه الحمدلله
رهى کارد مرا تا درگه او
بمن بنمود اله الحمدلله
سحاب رحمتش بر من بباريد
ز دل شستم گناه الحمدلله
بيکدم کهرباى عشق بربود
دل و جان را چو کاه الحمدلله
رسن آمد ز بالا يوسف جان
برون آمد ز چاه الحمدلله
چو در تاريکى زلفش فتادم
رخى ديدم چو ماه الحمدلله
طريقت را حقيقت را بديدم
در آن زلف سياه الحمدلله
ره ايمان ز زلف کفر ديدم
نهادم رو براه الحمدلله
گدائى کردم از مستانش جامى
شدم سرمست شاه الحمدلله
چو (فيض) از فيض حق جامى کشيدم
وجودم شد تباه الحمدلله



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید