شماره ۸٢٣: اى عشق رسوا کن مرا گو نام بر من ننگ شو

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى عشق رسوا کن مرا گو نام بر من ننگ شو
بايد که من عشرت کنم گو ناصحم دلتنگ شو
مغزم برون آمد ز پوست افتادم اندر راه دوست
اى شوق رهبر شو مرا اى عشق پيش آهنگ شو
چون شوق رهبر باشدم از دورى منزل چه غم
چون عشق در پيش است گو هر گام صد فرسنگ شو
اى عقل از دورى مگو در راه مهجورى مپو
گوينده اينجا گنگ شو پوينده اينجا لنگ شو
اهد زدين گردى برى از عشق اگر بوئى برى
در حلقه مستان درآ با عاشقان همرنگ شو
گر مرد عشقى درد جو خاکى شو و گلها بروى
بيدردى ار خواهد دلت رو سنگ شو روسنگ شو
گر مرد عشقى جام گير ترک رسوم خام گير
ور عاقلى خوش آيدت در بند نام و ننگ شو
کارى کز آن نگشود در برهمزن او را زودتر
گر عاقلى ديوانه شو ديوانه فرهنگ شو
خواهى ز رويش برخورى وز لعل او شکر خورى
موئى شو اى (فيض) از غمش در زلف او آونگ شو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید