شماره ۸١٠: زهر هجران ميچشم از من چنين ميخواهد او

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زهر هجران ميچشم از من چنين ميخواهد او
جور دورى ميکشم از من چنين ميخواهد او
ديگران را او ز لطف خويش دارد بهره ور
من بقهرش دلخوشم از من چنين ميخواهد او
شهد لطفى گاه پنهان ميکند در زهر قهر
لطف پنهان ميچشم از من چنين ميخواهد او
دور از آن گل از رقيبان در دلستم خارها
جور دونان ميکشم از من چنين ميخواهد او
خويش را سوزم براى او فروزم شمع جان
پاى تا سر آتشم از من چنين ميخواهد او
بارها بگداخت جانم را براى امتحان
پاک و صاف و بيغشم از من چنين ميخواهد او
طالب علمم وليکن نه چو اهل مدرسه
با هوا در چالشم از من چنين ميخواهد او
ميکنم حق را عبادت خشک ليکن نيستم
عابد صوفى وشم از من چنين ميخواهد او
هر کسى را از مئى سرخوش شود من همچو (فيض)
از مى او سرخوشم از من چنين ميخواهد او



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید