شماره ٧٥٧: کعبه را دريافت هر کس خاطرى معمور کرد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
کعبه را دريافت هر کس خاطرى معمور کرد
شد سليمان هر که دست خود حصار مور کرد
پرتو خورشيد تابان پرده دار انجم است
خرده راز مرا روشندلى مستور کرد
جذبه دار فنا مشکل پسند افتاده است
ورنه چندين سر صداى کاسه منصور کرد
نفس دل را غوطه در زنگ قساوت مى دهد
چون گدايى کز طمع فرزند خود را کور کرد
هر که رخت اينجا به وحدتخانه عزلت کشيد
مى تواند خواب راحت در کنار گور کرد
بانگ زنجير عدالت در جهان پيچيده است
گرچه عمرى شد که کسرى طى اين منشور کرد
راهرو چون سيل مى بايد که بر دريا زند
پيش پاى خويش ديدن راه ما را دور کرد
خضر در تعمير ما چندين چه مى ريزد عرق؟
سيل نتوانست اين ويرانه را معمور کرد
نام شاهان را نسازد محو دور روزگار
خاصه آن شاهى که ملک عدل را معمور کرد
جلوه معشوق در خارا سرايت مى کند
رقص موسى را درين هنگامه کوه طور کرد
نيست صائب چشم در پى لقمه درويش را
لقمه بخت مرا چشم که يارب شور کرد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید