شماره ٧٥٦: هر که رو زين خلق ناهموار در ديوار کرد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر که رو زين خلق ناهموار در ديوار کرد
سنگلاخ دهر را بر خويشتن هموار کرد
خيره چشمان را اگر محجوب سازد دور نيست
روى شرم آلود او آيينه را ستار کرد
از تراشيدن غبار لشکر خط شد بلند
آب تيغ اين سبزه خوابيده را بيداد کرد
لشکر سنگين غفلت بيجگر افتاده است
مشت آبى مى تواند خفته را بيدار کرد
گرد کلفت بس که از دوران به روى من نشست
هر که رو آورد در من، روى در ديوار کرد
چين زدن بر جبهه اى آيينه رو انصاف نيست
تنگ بر طوطى نبايد عرصه گفتار کرد
گر نمى گشتند زاغان سرمه آواز ما
مى توانستيم فريادى درين گلزار کرد
بس که در تمثال شيرين برد تردستى به کار
در دل آيينه خون فرهاد شيرين کار کرد
روى گرم کارفرما گر هوادارى کند
مى توانم بيستون را زر دست افشار کرد
اعتبار ناقص از بى اعتبارى بدترست
قيمت نازل به يوسف چاه را هموار کرد
گوشه گيرى کشتى نوح است طوفان ديده را
ذوق تنهايى ز صحبتها مرا بيزار کرد
همچو بخت سبز گيرد از هوا زنگار را
از نمد آيينه ام تا روى در بازار کرد
عمر خود کوتاه کرد و نامه خود را سياه
هر که صائب چون قلم سر درسر گفتار کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید