شماره ٧٣٥: از شکست من دم تيغ تغافل مى پرد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
از شکست من دم تيغ تغافل مى پرد
رنگ سيلاب از ثبات پاى اين پل مى پرد
اين گران پرواز از فرياد بلبل برنخاست
کى به شبنم خواب ناز از ديده گل مى پرد؟
از هجوم زاغ جاى خنده بر گل تنگ شد
زين سياهى زود ازين گلزار بلبل مى پرد
زلف و کاکل هم بلند آوازه مى گردد زحسن
حسن سرکش گر به بال زلف و کاکل مى پرد
زود خواهد کرد بلبل را کف خاکسترى
آتشى کز روى شرم آلوده گل مى پرد
پيش آن گل از خجالت مى کشد خط بر زمين
دود آه من که دوشادوش سنبل مى پرد
بيقرارى لازم افتاده است قرب حسن را
شبنم اين باغ بيش از چشم بلبل مى پرد
مى شمارد لامکان را منزل نقل مکان
بى پر و بالى که با بال توکل مى پرد
ناله من سبزه خوابيده را بيدار کرد
کى ندانم خواب مستى از سر گل مى پرد
همچو کبک وحشى از پيش ره سيلاب عشق
کوه با آن صبر و تمکين بى تامل مى پرد
گر نواى آتشين صائب تمنا مى کنى
اين شرار از شعله آواز بلبل مى پرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید