شماره ٧٣١: از فسون عالم اسباب خوابم مى برد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
از فسون عالم اسباب خوابم مى برد
پيش پاى يک جهان سيلاب خوابم مى برد
سبزه خوابيده را بيدار سازد آب و من
چون شوم مست از شراب ناب خوابم مى برد
از سرم تا نگذرد مى کم نگردد رعشه ام
همچو ماهى در ميان آب خوابم مى برد
در مقام فيض غفلت زور مى آرد به من
بيشتر در گوشه محراب خوابم مى برد
نيست غير از گوشه عزلت مرا جايى قرار
در صدف چون گوهر سيراب خوابم مى برد؟
من که چون جوهر به روى تيغ دارم پيچ و تاب
کى به روى سبزه سيراب خوابم مى برد
پيش ازين بر روى خاک تيره آرامم نبود
اين زمان بر بستر سنجاب خوابم مى برد
غفلت من از شتاب زندگى خواهد فزود
رفته رفته زين صداى آب خوابم مى برد
اضطراب راهرو را قرب منزل کم کند
در کنار خنجر قصاب خوابم مى برد
در حريم وصل حيرت مى کند غافل مرا
در چمن چون نرگس شاداب خوابم مى برد
چون کباب در نمک خوابيده شور من بجاست
گاه گاهى گر شب مهتاب خوابم مى برد
دارد از لغزش مرا صائب گرانى بى نصيب
در کف آيينه چون سيماب خوابم مى برد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید